راز زندگی
ای دل مباش یکدم خالی زعشق ومستی
وانگه برو که رستی از نیستی و هستی
گر جان بتن ببینی مشغول کار اوشو
هر قبله ای که بینی بهتر زخود پرستی
با ضعف و ناتوانی همچون نسیم خوش باش
بیمار اندرین رو بهتر ز تندرستی
در مذهب طریقت خامی نشان کفر است
آری طریق دولت چالاکیست جستی
تا فضل وعقل بی معرفت نشینی
یک نگته ات بگویم خود را مبین که رستی
در آستان جانان از آسمان نیندیش
کز اوج سر بلندی افتی بخاک پستی
خارا چه جان بکاهد گل عذر آن بخواند
سهل است تلخی می در جنب زوق مستی